اباصلت

حیرانِ رضـا، استاد من است...

اباصلت

حیرانِ رضـا، استاد من است...

باز من در بر خود ثابت و اثبات شدم...
کینچنین از ستم نفس مجازات شدم...
رمضان طی شد و من باز به نفسم گفتم:
آه... من غافل از این روح مناجات شدم...

جلال نیل دار

طبقه بندی موضوعی

شرحی بر زیارت امین الله - مقام اول

چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ب.ظ

سه مقام که انسان زائر با آن یک زیارت را به سرانجام می‌ رساند در زیارت امین الله مدنظر است.

مقام نخست (ادب ورود): یعنی هنگام ورود مراقب باشیم که با چه سخنی و با چه ادب گفتاری و کرداری با امام مواجه شویم و با چه صفاتی به او سلام دهیم.

مقام دوم (ادب حضور): که مربوط به زمانی است که شخص زائر رنج سفر را بدان سبب بر خود هموار ساخته که همانا سخن گفتن و تجدید عهد کردن با امام خویش است.

مقام سوم (ادب وداع): که اشاره به زمان خداحافظی دارد.

در اینجا به توشیح هر کدام از این مقام ها پرداخته و به شرح برخی کلید واژه های آن می پردازیم.


1. ادب ورود

ابتدا اینگونه به امام سلام می دهیم.

« اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا امینَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ »

تعبیر به امین و امانت داری در زیارات با تعابیر مختلفی آمده است از جمله در فقراتی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام آنجا که می فرماید: « رَبِّ صَلِّ عَلى أَطائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذینَ... وَ جَعَلْتَهُمْ... خَزَنَةَ عِلْمِکَ وَ حَفَظَةَ دینِکَ »

اصطلاح « امین الله » از کلید واژگان آغازین زیارت است و آنچنان از درجه اهمیت برخوردار است که نام زیارت برگرفته از همین اصطلاح است. ابتدا ساختار ظاهری این عبارت را با هم بررسی می کنیم. امین که صفت مشبهه از واژه « أمن » و امنیت است و به شخص یا وسیله ای اطلاق می شود که از امانتی چه مادی و چه معنوی به خوبی مراقبت نماید که در بحثهای اخلاقی و متون فقهی مفصل بدان پرداخته شده است. نکته بعدی درباره نوع اضافه ای است که در اینجا مطرح است یعنی اضافه شدن لفظ « امین » به « الله » که اگر بنا بر ظاهر گرایی اشعریون معنا شود نتیجه ای جز اینکه خداوند در حد یک موجودی ضعیف تر از انسان تنزل خواهد نمود! (نعوذبالله) اما در اینگونه مواقع طبق سنت امامان شیعه باید ظاهر را به معنایی باطنی تاویل برد بدین صورت که ما ناگزیریم از اینکه واژه « حق » را در تقدیر بگیریم. که در این صورت امام وظیفه ای دارد و آن این است که باید امانتدار حق خداوند بر روی زمین باشد که مبادا حقی که همانا عبادت و بندگی اوست و اجرای فرامینش پایمال شده و در امانت او خیانتی صورت پذیرد.

آیه ی شریفه ی قرآن می فرماید: « إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا »؛ ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!5


عبارت بعدی که به امام با این عنوان عرض سلام و ادب می شود « حجت الله علی عباده » است. بسیاری از مترجمان چه در اینجا و چه در حدیث معروف از امام صادق علیه السلام بدین جا که رسیده اند صرفا به ارائه معنای تحت اللفظی اکتفا نموده اند وحال آنکه واژه « حجت » چندین معنای مختلف دارد از قبیل؛ دلیل، برهان، نمودار، بینة، لجاج، سلطان، قطب صوفیه، امام دوازدهم و ...

اما به نظر می رسد « حجت » به معنای دلیلى که به وسیله آن بر طرف مقابل احتجاج مى شود و سبب غلبه بر او مى گردد مد نظر است. چنانکه در تفسیر آیه شریفه: « قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ » روایت شده است که روز قیامت بنده اى آورده مى شود و به او گفته مى شود: « هَلاّ عَمِلْتَ؛ چرا عمل نکردى؟ » اگر بگوید نمى دانستم، به او گفته مى شود: « هَلاّ تَعَلَّمْتَ؛ چرا نیاموختى؟ ». و این حجت بالغه است.

در کافى از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام، روایت است که فرمود:


«اَللّهُمَّ اِنَّکَ لا تُخْلی أَرْضَکَ مِنْ حُجَّة لَکَ عَلى ما خَلْقِکَ؛ خدایا قطعا تو خالى نمى گذارى زمینت را از حجتى از طرف تو بر آفریدگانت»

  • مرید نوکران

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.